«ایدز» دستاورد زندگی پر آسیب دنیای مدرن برای انسانهایی است که اغلب با زیر پا گذاشتن چارچوبهای اخلاقی خود را به این بیماری آلوده کردهاند.
به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، فرزانه فراهانی_ معضلات و آسیبهای اجتماعی پایتخت در طول سالهای اخیر با رشد فزایندهای روبرو بوده و تعداد افرادی که به طور مستقیم و غیر مستقیم با انواع و اقسام بحرانهای اجتماعی دست به گریبان شدهاند نیز تا حد قابل توجهی افزایش پیدا کرده است.
گشتی و گذاری کوتاه در پاتوق حضور زنان معتاد به مصرف موادمخدر، الکل و مشروبات الکلی از ارتباط غیر ایمن و کنترل نشده این افراد با مردانی خبر میدهد که به قول خودشان به دنبال دردسر کمتر و هزینه پایینتر برای برطرف شدن نیازهایشان هستند.
مردانی که اغلب جوان و البته متاهل هستند و گاهی با ماشینها و موتورهای چند صد میلیونی در پاتوق زنان معتاد و بیخانمان حاضر میشوند و دور میزنند و با برخی از آنها ارتباط برقرار کرده و قربانی هوسرانی خویش میشوند.
زنان و مردانی که به جای تعهد و وفاداری به شریک زندگی خود، به دنبال هوسی کوتاه و گذرا میروند و رفتارهای پرخطر آنها بسیاری از اطرافیانشان را هم آلوده و گرفتار میکند.
برایم مهم نیست چند نفر را به ایدز آلوده کنم!
زندگی زنان معتاد و بیخانمان که به صورت کارتنخواب در برخی از نقاط پایتخت روزگار میگذرانند با فراز و نشیبهای مضاعفی همراه است که قدرت تفکر و گرفتن تصمیم درست و صحیح را از آنها میگیرد و گاهی ترجیح میدهند آدمهای تازه وارد به دنیای کوچک و محدودشان را نیز به درد خود مبتلا کنند.
ماهرخ یکی از زنان بهبود یافته از اعتیاد موادمخدر با پاکی بیش از ۸ سال است که ظاهرا سالهاست به ویروس HIV (ویروس بیماری ایدز) مبتلا شده و میگوید: من در حال حاضر الکل و مشروب میخورم و مصرف روزانه برایم عادی بوده و آن را جزو اعتیاد نمیدانم و البته نمیداند این بیماری مرگبار از چه کسی به او منتقل شده است و علت اصلی ابتلا به این بیماری را داشتن رفتارهای پرخطر جنسی و روابط بدون چارچوب در سالهای نوجوانی و جوانی خود برمیشمرد. ماهرخ میگوید: وقتی که مشخص نیست من از طریق چه کسی به ویروس HIV آلوده شدهام، برایم فرقی ندارد که چند نفر از ارتباط با من مبتلا شوند و آلوده شدن مردان غریبه به این بیماری، موضوعی نیست که از وقوع آن ناراحت شوم.
او میگوید: به طور میانگین در طول یک ماه با حدود ۱۰ مرد ارتباط میگیرم و در ۳ یا ۴ مورد دوستی ما به برقراری رابطه جنسی نیز منجر میشود و البته همه دغدغهام این است که در کنار تامین خرجهای زندگیام، در جریان این ارتباطها باردار نشوم و دردسر بچهداریام دو چندان نشود.
این زن جوان که ظاهر بسیار آشفته و در هم دارد و اثرات اعتیاد به موادمخدر سالها پیشِ او را امروز نیز به وضوح میتوان در چهره و اندام تکیدهاش مشاهده کرد، شوخی لفظی و شروع به گفتگو از جانب خود را، علت اصلی نزدیک شدن مردان به خود میداند و معتقد است: مردی که به محدوده شوش و دروازهغار میآید و دنبال رابطه دوستی با زنان و دختران در چنین نقاطی است باید پی همه چیز را به تنش بمالد و بیمار شدن یا سالم ماندنش به ما مربوط نمیشود.
ایدز تحفه زنان معتاد جنوب شهر برای مردان بالاشهری
ماهرخ میگوید: بسیاری از مردانی که با آنها در ارتباط هستم ظاهر شیک و موجهی دارند و از ماشین یا موتوری که زیر پایشان قرار دارد مشخص است که دستشان به دهانشان میرسد، اما پای کار ما که به وسط میآید پول بده و خرج کن نیستند و درآمد ماهیانه من حدود ۱ و نیم میلیون تومان است و در کنار وسایلی مثل لباس و لوازم آرایش و خوراکیهایی که برای من و دخترم خرید میکنند، از شرایط فعلیام راضی هستم. زن جوان دندانهای مصنوعیاش را روی هم میساید و با طرز فکر غلط خود در ادامه میگوید: من بیمار و امثال من که بچههایمان هم این بیماری کشنده را به ارث بردهاند، قربانی هوسرانی مردانی هستیم که به نظرم تاوان خودخواهیشان را باید دیگر مردان پس بدهند و دلیلی وجود ندارد که به آنها بگویم من به ایدز آلودهام و البته برای بهبود بیماری هپاتیتم تحت درمان هستم.
ماهرخ به مردی که با خودروی شخصی گران قیمت خود در آن طرف خیابان توقف کرده است اشاره کرد و گفت: با آرش تازه آشنا شدهام و خیلی نمیتوانم او را معطل نگه دارم و امشب را باید به خانه آرش در هفت تیر بروم و سپس با اشاره به مرد جوان فهماند که ۵ دقیقه دیگر به او ملحق میشود.
ادامه زندگی برای کسانی که اعتیاد خود را با هر سختی و مشقتی که بوده ترک کردهاند، علاوه بر حلاوت و شیرینی که در بر دارد، آنها را در جلب اعتماد دوباره افراد دچار مشکلات فراوانی میکند که حل این مشکلات تنها با مداخله به هنگام درمانگران خبره و متخصص در حوزه بازتوانی روانی و اجتماعی و البته همراهی و همدلی خانواده این فرد میسر خواهد بود.
ماهرخ از سختیهای مضاعفی که زندگی پس از موادمخدر به او وارد کرده است برایم گفت و خودزنیهای عمیق متعدد روی هر دو دستش و همچنین دندانهای مصنوعیاش با عدم کنترل روی فک و دهانش را مهمترین علتی برشمرد که هیچگاه نتوانسته به خاطر این ظاهر نابسامان و در هم کاری موجه پیدا کند و تا کنون برای کسب درآمد از طریق خیلی از کارها مثل پرستاری از سالمند تلاش کرده، اما نتیجهای نگرفته و کسی به او اعتماد نکردنمیدهد و به قول خودش تنفروشی را به عنوان راه کسب درآمد انتخاب کرده است.
هر چند کلمهای که ماهرخ به زبان میآورد آب دهانش به طرفی پرت میشد و حالم را بهم میزد و فقط شانس آوردم به بهانه شیوع کرونا شیلد بر صورت داشتم و به قول خودش تعادل نداشتن فکهایش در زمان حرف زدن نیز یادگاری زمان مصرف مواد مخدر او است.
ماهرخ از دوستان معتاد خود اینطور میگوید: آیدا و مونا هر دو مصرف کننده شیشه هستند و دوستان مرد زیادی دارند و البته آیدا هم مثل من به ایدز مبتلا بوده و در هیچ کدام از رابطههایش به طرف مقابل نمیگوید که بیمار است و آنها هم مثل من نتوانستهاند به دلیل ظاهر معتاد گونهای که دارند، شغل دیگری داشته باشند.
ماهرخ آیدا را که در چند قدمی ما دست در دست پسری جوان به پیش میآید نشان داد و گفت: مسعود ۴ سالی از آیدا کوچکتر است و چند ماهی از رابطهشان با یکدیگر میگذرد و برعکس خیلی از پسرها او خوب پول خرج این رابطه میکند و خبر ندارد که علاوه بر میلیونها تومان پولی که در جریان این ارتباط هزینه میکند، به چه مصیبت بزرگی گرفتار شده است.
به گفته ماهرخ، مسعود بیش از ۲ میلیون تومان در ماه خرج رابطه دوستی با آیدا میکند و به زعم او چنین درآمدی برای فردی مثل آیدا که اهل کار کردن هم نیست، درآمدی خوب و ایدهآل محسوب میشود و البته گاهی نیز با دیگر پسران حاضر در پاتوق پای بساط مینشیند و با آنها هم در رفت و آمد است.
او با لحنی هشدار برانگیز گفت که در صورت نزدیک شدن آیدا به ما چیزی درباره صحبتهایی که با ماهرخ داشتهام نگویم و حواسم باشد که به قول او سوتی ندهم.
با بوق ممتد ماشین ماهرخ از من خداحافظی کرد و به سمت خودرو راهی شد تا شبی دیگر بساط انتقام احمقانهای همیشگی را در خانهای دیگر بگبگستراند.
ظاهر نامناسب و شلخته ماهرخ و تیپ و ظاهر آرش را به هیچ عنوان نمیتوان کنار هم قرار داد و جواب تمام سوالهایم فقط به این منتهی میشود که امثال این زن خرج کمتری برای مردان هوسرانی، چون آرش دارند.
زن جوان در حالی با من خداحافظی کرد و جدا شد که هنوز هم واژه به واژه جملاتش در ذهنم رژه میرود و انتخاب وی توسط مردانی با ظاهری متفاوت با امثال او برایم سوال برانگیز است.
ماجرای تنفروشی زن ۵۴ ساله به جوانان زیر ۴۰ سال!
زنی با چین و چروکهای متعدد در صورت و آرایشی غلیظ و اندامی فربه و چاق، در حالی زبان به حرف میگشاید که موهای تازه رنگ شدهاش را از دو طرف شال قرمز تند و تیزش بیرون ریخته و رفت و آمد اطرافیان را برانداز میکند. مژگان یکی دیگر از زنان معتادی که در حال حاضر مصرف کننده شیشه و دوا (هرویین) است و به گفته خودش هر دو فرزند پسر او به علت درگیری و نزاع خیابانی در زندان به سر میبرند.
مژگان میگوید: پسر بزرگم محمد ۳۷ ساله است و حدود ۹ سالی میشود که به دلیل درگیری و ضرب و شتم با پسری که به دوست دخترش توهین کرده بود، زندانی است و پسر کوچکم حامد نیز به دلیل درگیری و خفتگیری ۳ سالی از زندانی بودنش میگذرد.
این زن که در حال حاضر برخی از شبها را در یکی از گرمخانههای شهرداری تهران به صبح میرساند، میگوید: در بعضی از شبها که مشتری داشته باشم به خانه آنها میروم و در حال حاضر حدود ۱۰ سال است که پس از مراجعه به پزشکان بدون مرز و انجام آزمایشات مختلف، از بیمار بودنم مطلع شدهام و بیماری ایدز کابوس تمام لحظاتم شده است.
او فرهاد پسر جوانی که در چند قدمیاش ایستاده است را با دست نشان داد و گفت: من از سالها پیش با این آقا دوست هستم و شاید از طریق خودش که او هم روابط جنسی کنترل نشدهای دارد، به ایدز مبتلا شده باشم، اما از بیمار بودن خودم چیزی به او نگفتهام و نمیخواهم چیزی از این موضوع بداند.
آرایش مژگان به حدی غلیظ است که حتی نظر زنان رهگذر را هم به سوی او جلب میکند و خودش میگوید: این سبک آرایش در جلب نظر و توجه مردان به سمت زنانی مثل من بسیار موثر است و من معمولا از این طریق مشتریان خوبی پیدا میکنم.
مژگان میگوید: همسرم مرا معتاد کرد و با فوت او با ۳ فرزند آوراه و کارتن خواب شدیم و یکی از پسرهایم در ۲۴ سالگی اور دوز کرد و جانش را از دست داد و در حال حاضر ۱۵ سالی از شروع بیخانمانی من و فرزندانم میگذرد و با زندان افتادن آنها راه دیگری برای تامین هزینههای مصرفم برایم نمانده است.
مدتی را به جمعآوری ضایعات مشغول بودم، اما مشکل کمر درد و پادرد قدیمی و کهنهام دیگر قدرت و توانی برای انجام اینکار باقی نگذاشته است و البته پول این کار (تنفروشی) اگر چه برای من که ظاهر خوبی ندارم زیاد نیست، اما بهتر از هر کار دیگری است و لااقل هزینه خرید مواد و خورد و خوراک روزانهام را تامین میکند.
مژگان علت برقراری ارتباط با پسران جوانی که گاهی اختلاف سنی آنها با او به بیش از ۳۰ سال هم میرسد را اینگونه مطرح کرد.
جوانان بیشتر از پیرمردها و افراد سن و سال دار اهل پول خرج کردن و دست و دلباز هستند و من در حال حاضر با اینکار در ماه حدود ۳ میلیون تومان درآمد دارم که بخشی از این پول را برای دو پسرم در زندان واریز میکنم.
مژگان هم مثل ماهرخ خود را قربانی میداند و میگوید که دلیلی ندارد که ما دلمان برای کسی بسوزد، چون هیچکس به فکر افرادی مثل ما نیست و تا میفهمند ما ایدز داریم دیگر جواب سلام ما را هم نمیدهند.
از مژگان هم خداحافظی کردم و تصویر چهره چروکیده او با آن آرایش تند و غلیظ و لاک قرمز رنگی که با رنگ شالش ست کرده بود و دستهای چرک و سیاهش که هنوز رد روزهای زبالهگردی بر آن مشخص بود، در ذهنم به نام یک قربانی دیگر در حوزه آسیبهای اجتماعی ثبت شد.
فشار اقتصادی و در هم تنیدگی آسیبهای پایتخت، علت رشد تنفروشی
امان الله قرائی مقدم جامعه شناس و کارشناس متخصص حوزه آسیبهای اجتماعی در گفتگو با خبرنگار گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، به تشریح ماجرای تن فروشی زنان معتاد و عوارض سنگین این معضل اجتماعی پرداخت.
این جامعه شناس گفت: معضل تن فروشی در شهری مثل تهران در مواردی به فشارهای اقتصادی باز میگردد و همچنین به دلیل در هم تنیدگی آن و تفاوت نوع و شدت آسیبهای اجتماعی با سایر شهرهای کشور، بیش از دیگر نقاط وجود دارد و متاسفانه بخش گستردهای از وقوع چنین اتفاق تلخی به تاخیر در امر ازدواج جوانان که در اغلب موارد به نداشتن پول و پس از آن به مشکلات متعدد اقتصادی مربوط میشود.
او همچنین تصریح کرد: کسب درآمد زنان از طریق تنفروشی و تامین نیازهای ضروری زندگی در طول سالهای اخیر به یکی از معضلات و آسیبهای اجتماعی مهم جامعه تبدیل شده و این معضل در میان زنان کارتنخواب معتاد و بیخانمان نیز رشدی قابل توجه داشته است و دنیای بیگانگی شهرهایی، چون تهران این فرصت پر تهدید را بیشتر برای آنها فراهم میکند.
این آسیبشناس خاطرنشان کرد: تن فروشی به طور معمول در نقاطی که رفت و آمد و عبور و مرور در آنجا زیاد بوده و ترس شناخته شدن این زنان برای آنها وجود نداشته و همچنین مسئله خود کنترلی دچار ضعف باشد، بیش از سایر نقاط به چشم میخورد.
قرائی مقدم با اشاره به مشکلاتی که زنان مصرف کننده موادمخدر با آنها روبرو هستند تاکید کرد: تامین هزینه موادمخدر و همچنین هزینههای زندگی و معیشت زنان معتاد، این افراد را به سمتی سوق داده است که متاسفانه اغلب آنها به سمت و سوی تنفروشی جهت تامین هزینههای فوق قدم بردارند.
او همچنین به کمرنگ شدن اعتقادات و ارزشها و هنجارها در شهری، چون تهران اشاره و تاکید کرد: در علم جامعه شناسی هیچگاه معضلات اجتماعی را ناشی از وجود یک عامل نمیدانند و معضلی، چون تنفروشی نتیجه وجود چندین و چند عامل است که دور شدن از ارزشها نیز جزو این عوامل محسوب میشوند.
مردان هوسران، قربانی بیمارانی که مورد تجاوز قرار گرفتهاند
این جامعه شناس افزایش تنفروشی زنان معتاد و بیخانمان را بیشتر، نتیجه افزایش مشکلات مالی برشمرد و گفت: گسترش معضل فوق در میان این گروه از زنان به افزایش احتمال ابتلا مردان مراجعه کننده به این زنان، به بیماریهایی، چون ایدز و هپاتیت منجر خواهد شد و پنهان کردن این بیماریها در بسیاری از زنان معتاد مبتلا، در نتیجه داشتن حس قربانی بودن است.
قرائی مقدم اضافه کرد: داشتن حس قربانی بودن و اینکه بارها در طول زندگی خود مورد تعرض قرار گرفتهاند و از گذشته تا کنون همراه بسیاری از افراد مبتلا به ایدز است، بسیاری از آنها را دچار اختلالات روانی کرده و برخی از زنان معتاد بیمار، با آلوده ساختن دیگران به دنبال جبران کمبودهای روانی و عاطفی خود هستند.
تلاش مسئولان در حوزه کاهش آسیبهای را کافی ندانست و گفت: مراکز ارائه خدمات به زنان کارتنخواب باید با استفاده از روانشناسان و مشاوران خبره زنان تن فروش را که به بیماریهایی، چون ایدز و هپاتیت مبتلا هستند را جهت در میان گذاشتن صادقانه بیماری خود با طرف مقابل و شریک جنسیشان به خوبی توجیه کرده به آنها توصیه کنند تا از ابزار جلوگیری از انتقال این امراض استفاده کنند.
او همچنین به ضرورت افزایش تلاش مسئولان در راستای کاهش آسیبهای اجتماعی تاکید کرد و افزود: انجام حمایتهای مالی و توانمندسازی زنانی که به تنفروشی اقدام میکنند، باید جزو ساز و کارهای اصلی مراکز حمایت از زنان معتاد و بیخانمان آسیبدیده و در معرض آسیب قرار بگیرد.
این آسیبشناس یادآور شد: تنفروشی زنان کارتنخواب و معتاد مبتلا به ایدز و هپاتیت، در برخی از موارد به تولد نوزادان بیماری منتهی میشود که آیندهای نامعلوم و بلاتکلیف دارند.
قرائی مقدم تصریح کرد: ساماندهی زنان معتاد خیابانی و ارائه خدمات مناسب به این گروه و همچنین تلاش برای تسهیل در ازواج جوانان، باید جزو برنامههای متولیان حوزه کاهش آسیبهای اجتماعی قرار بگیرد.
در حال حاضر در سطح شهر تهران و به ویژه در محلات پر آسیبی، چون شوش و هرندی تعداد قابل توجهی از مراکز ارائه خدمات کاهش آسیب مشغول به فعالیت هستند و به آسانی میتوانند جلوی وقوع بحران افزایش چراغ خاموش قربانیان بیماری ایدز و سایر بیماریهای این چنینی را بگیرند.
واقعا الله برکت الله شیخ حسن که معتقد است کشور از لحاظ رشد اقتصادی گل و بلبل است
حسن خودتو جای این زن کارتن خواب بذار
یک لحظه ان دخترت که خانش در انگلیسه جای این بیچاره بگذار
خدا ازت نگذره
خدای شهیدان یقه ات رو در همین دنیا بگیره
خدای این نردم بیچاره رسوایی ازت بکنه که مرگ بزرگترین ارزوت بشه
«ایدز» دستاورد زندگی پر آسیب دنیای مدرن برای انسانهایی است که اغلب با زیر پا گذاشتن چارچوبهای اخلاقی خود را به این بیماری آلوده کردهاند.
این تیتر اول گزارش شماست که با خواندن آن متوجه شدم که نویسنده آن از نادانی و بیسوادی حاد رنج میبرد و شاید خود از این رنج ناآگاه باشد. لازم باشد برای راهنمایی وی در خدمتم.
آنکس که نداند و بداند که نداند
هم خویشتن از ننگ جهالت بردهاند
...
ارسال نظرات
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
حسن خودتو جای این زن کارتن خواب بذار
یک لحظه ان دخترت که خانش در انگلیسه جای این بیچاره بگذار
خدا ازت نگذره
خدای شهیدان یقه ات رو در همین دنیا بگیره
خدای این نردم بیچاره رسوایی ازت بکنه که مرگ بزرگترین ارزوت بشه
این تیتر اول گزارش شماست که با خواندن آن متوجه شدم که نویسنده آن از نادانی و بیسوادی حاد رنج میبرد و شاید خود از این رنج ناآگاه باشد. لازم باشد برای راهنمایی وی در خدمتم.
آنکس که نداند و بداند که نداند
هم خویشتن از ننگ جهالت بردهاند
...